پایگاه بسیج سپاه محمد رسول الله تهران
صاحب خانه من جانزاده تو پایگاه سلمان فارسی خ کاشان بود دوسال مستاجر اش بودیم خودش خوب بود ولی خانمش هرچی بگم بود تازه این اپارتمان را سپاه داده بود الکی ایراد میگرفت اگر اجاره هم یک روز عقب میفتاد اعصاب مارا خرد میکرد همسایه زیر واحد ما اقای عابدی بود ادم مقرراتی بود میگفت سقف بالکن اب میده میگفتم پس چرا خیس نیست میگفت گوش کن داره چیک چیک میکنه تا یکروز جانزاده با عزراییلش امد شیر بالکن را باز کرد وگذاشت تو جیبش وبرد که ما از اب تو بالکن استفاده نکنیم من که میدونستم اب نمیده از شیر کولر هرروز شب بالکن را میشستم وهرروز هم واحد زیری که میگفت چیک چیک میکنه را میدیدم سوال میکردم اب نمیده میگفت نه دیگه شیر نداره تا روز دهم که اینبار گفتم خیال میکردی شیر را باز کردند اب نمیده ولی من هرروز دوبار قبلا مشستم ولی شما میگفتی اب نمیده وجالب دوسب اب کولر میرفت نم نداد نمیدانم چی بود هرچه بود اذیت همسایه وسواس وصاحب خانه تازه خانه مفت گیرش امده والان شیر بسته گمان کنم امدادهای غیبی سقف را قیرگونی کردند